در شهر «کان» کارگرانِ «ژانت‌» کارخانهء خود را اشغال کردند و بدون کارفرما تولید می‌‌‌‌‌‌‌‌کنند! – گزارشی از گیوم لوایک | ترجمه مصی ش.

92cc3d11e94cdb2d4387eb761040fa03_view

دریافت نسخه‌ی PDF

شرح گذراندن یک بعد از ظهر با کارگران!

مدت سه هفته است (از 20 فوریه) که کارگران کارخانهء ژانت‌، در کانون توجهء رسانه‌ها قرار دارند. چرا که 30 کارگر زن و مرد این کارخانهء کوچک (مادلن شهر کان) کارخانه را بدون کارفرما اداره می‌کنند. کارگران ژانت در این کارخانه هر یک بین 30 تا 40 سال سابقهء کار دارند. در این مدت، [گزارشگرانِ] کانال یکِ تلویزیون فرانسه و کانال خبری «ب.اف.ام» توسط کارگران پذیرفته شدند. در واقع کارگران تصمیم گرفتند کارخانه را اشغال کنند تا بدین صورت مانعِ بسته‌شدن آن شوند.

سه‌شنبه 11 مارس، ما تصمیم گرفتیم از راه پاریس و «رن» به دیدارشان برویم، برای درک بهتر تجربه‌هاشان و هم‌چنین برای اینکه حمایت و پشتیبانی خودمان را به ایشان اعلام کنیم.
 

گشت و گذاری در کارخانه

به محض ورودمان، کارگران به ویژه کاترین و ژان‌ ژاک به گرمی از ما استقبال کردند. کاترین 39 سال و ژان ژاک بیش از 30 سال در بخش انبار و پذیرش سفارش سابقهء کار دارند، بدین خاطر، هر دو راهنما‌های بسیار ارزنده‌ای برای شناساندن کارخانه به ما بودند. تمام خط تولید، از تابلوی مرکزی سفارش گلوکز (قند)، تخم‌مرغ و آرد گرفته تا ماشین برای بسته‌بندی را به ما نشان دادند. به‌طور مشخص مسیری که طی می‌شود، به قرار زیر است: ابتدا آرد به خمیر تبدیل شده و در تُغار قرار داده، سپس در قالب‌ها چیده می‌شود. قالب‌ها به کوره فرستاده، پس از آن در برج خنک‌کننده چرخ داده می‌شوند و در انتها بسته‌بندی می‌گردند. تمام این دستگاه‌ها پابرجا‌ هستند و کارآیی دارند. آخرین سرمایه‌گذاری‌ها در سال 2012 در حالی‌ صورت گرفته است که کارفرما‌یی جدید برای چندمین بار تلاش داشته تا تولید را کمی متنوع کند. کارخانه ظرفیت تهیهء حداکثر 20 تُن محصول را در روز دارد، توانی که به او این اجازه را می‌دهد که نه‌تنها از فرانسه، که همچنین از الجزایر، روسیه و چین و حتی ایتالیا سفارش قبول و تامین کند.

بازدید ما فرصتی‌ فراهم می‌کند تا بهتر متوجه شویم چه شرایطی باعث وضعیت جدید کارخانه شده است. ژان ژاک توضیح می‌دهد که چگونه تولید برای سوپر‌مارکت‌ها، به ویژه برای لوکلرک، با کم کردنِ 10 سنت از فروشِ هر بسته کیکِ مادلن، که با برچسب « برنده‌ء جایزه» فروخته می‌شد، باعث سقوطِ کارخانه شد. یکی از بازاریاب‌های سوپرمارکت لوکلرک جدیدا نقل ‌کرده است که [این شرکت]‌ به واسطه‌ی شرکت ژانت‌ْ درآمدِ میلیونی کسب کرده است. به نوعی می‌شود گفت که لوکلرک این درآمد [میلیونی] را از دسترنج کارگران، آن هم در بخشی که حقوق آنان نسبت به بخش‌های دیگر صنعت کمتر است، کسب کرده است.

کمی بعد، در گفتگو با کارگران در راهروی ورودی کارخانه (جایی که محل تشکیل جلسات و هم چنین مکان غذاخوری اعضای اشغال‌کننده می‌باشد) مطلع می‌شویم که شش کارفرما، هرکدام با برنامه و نقشه‌های خود برای اخراج کارگرانِ شرکت از سال 1986 تعویض شدند. قبل از این تاریخ در شرکت ژانت 400 نفر در دو محل تولید کار می‌کردند که از آن تعداد تنها 37 نفر در ماه ژانویهء امسال در آخرین برنامهء واگذاری شرکت در کارخانه کار می‌کردند.

کسانی که امروز برای باز نگاه‌داشتنِ کارخانه می‌جنگند، اتحاد کارگری بسیار محکمی تشکیل دادند؛ این را فضای حاکم بر کارخانه به خوبی به ما نشان می‌دهد. همهء کارگرانِ ژانت در روز 28 ژانویه رسما اخراج شدند؛ مثل دستمال کاغذی به دور انداخته شدند. در حالی‌که میلیون‌ها کیکِ مادلن تولید کرده‌اند و با سودآوریِ فراوان در چهار گوشهء جهان فروخته‌اند. به دنبال برخی طرح‌های اجتماعی و سرمایه‌‌‌گذاری‌ها، تعداد کارگرانْ کاهش شدیدی یافت. برای مثال، در بخش انبار و سفارش، تعداد کارگران از چهار به دو، و سپس از دو به یک‌ونیم رسیده است، چرا که فرانک -از همکاران ژان ژاک یک دستش در نتیجه‌ی کار فلج شده و در انبار کار می‌کند. کاترین هم برای ما تعریف کرد که سلامتی‌اش را با مرورِ زمان از دست داده است و هم اکنون با وجود بیش از 20 سال کار در شرکت، به‌عنوانِ نظافت‌چی کار می‌کند.

 

اشغال، روشی برگزیده از سوی کارگران برای دفاع از شغل‌شان

در دسامبر گذشته، کارگرانِ شرکت مطلع می‌شوند که تقاضای کارفرما‌یشان مبنی بر گرفتن وامی از بانک اعتبارکشاورزی رد شده و او تصمیم به بستن کارخانه گرفته است. در شرایط بحران اقتصادی و وجود صدها نقشه برای اخراج کارمندان و کارگران، کارفرما می‌خواست که تعداد کار‌کنان را در راستای منافع‌اش و به قیمت نابودی ده‌ها خانواده کاهش دهد. شورش کارگران بنا بر گفتهء خودشان، از اعتراض به مقدار نا‌چیز و مضحکِ بیمهء بیکاری‌ که کارفرما برایشان در نظر‌گرفته بود، شروع شد. سپس زمانی‌که آنان متوجه شدند که کارفرما قصد حراج ماشین‌آلات را دارد، شورشْ رادیکال‌تر شد. به بیانی دیگر، کارفرما قصد فروش شرکت را داشته است. فروش شرکت، در واقع چیزی نیست جز فروش داراییِ کارگرانِ ژانت. واگذاری شرکت، به‌طور رسمی در تاریخ 21 فوریه در نظر گرفته‌شده بود. در 20 فوریه این خبر در یک روزنامهء محلی چاپ شد. در واقع این ترفند کثیفی بود با هدف‌ غافل‌گیر‌‌‌کردن کارگران. ولی خلافِ آنچه فکر می‌کردند اتفاق افتاد و مدیریت و ناظر اجرایی‌اش غافلگیر شدند. صبح 20 فوریه، کارگران در کارخانه سنگر‌بندی کردند. کارگرانْ کلید و قفل را که مامور اجرایی ثبت تخلیهء شرکت واگذاشته بود، به‌دست می‌آورند و تصمیم می‌گیرند برای دفاع از شغل‌شان جلوی کرکس‌‌ها بایستند. افسوس برای خریدارانی که گاهی از راه‌های دور (برای مثال از بلغارستان) می‌آیند، و به دَرَک برای کارفرما!

اشغال کارخانه هم‌اکنون [تا 11 مارس روز تهیهء این گزارش، مترجم] سه هفته است که ادامه دارد و تا اطلاع ثانوی ادامه خواهد داشت. کارگران روز و شب برای جلوگیری از دام‌های احتمالی، به تناوب نگهبانی می‌دهند، هر یک در یک تابلو، زمان‌هایی را که می‌توانند نگهبانی دهند، یاداشت می‌کنند. برای ادامه‌ء این تجربه و در مقابل حملات بخش مدیریت و نماینده‌ء قانونی مسئول انحلال، کارگران باید بتوانند از خودشان دفاع کنند. برای مثال هفتهء قبل یک مامور اجرایی را جهت قطع گازِ کارخانه فرستادند، اما کارگران به موقع کشف کردند که از خارج محوطهء کارخانه می‌توانند به گاز دسترسی پیدا کنند و درب دسترسی به آن را که درامتداد جاده‌ایست که شرکت در آن واقع است، سیمان کردند. علاوه برآن با پارک وسایل نقلیه آن محل را غیرقابل دسترس کردند. مامور اجرایی قطع گاز، با شرمندگی و بدون انجام خدمتی که به او سپرده شده بود مجبور به ترک محل شد. که البته این عمل (تقاضای قطع گاز) با توجه به اینکه 11 تن از کارگرانِ عضو کمیته‌ء کارخانه هنوز اخراج نشده‌اند، عملی غیر قانونی است. اکنون کارگران ژانت می‌ترسند که مدیریتْ برق شرکت را قطع کند؛ چرا که می‌دانند کارفرمایِ قبلی عجله دارد آنان را از آنجا بیرون کند؛ و همچنین شایعاتی مبنی بر وجودِ طرحی برای یک پروژهء مسکونی در محل این کارخانه شنیده می‌شود.

با عمل تسخیر کارخانه، کارگران ژانت تصمیم گرفتند که خواسته‌های بالاتری داشته باشند که این خواسته‌ها از اعتراض به کم بودن حق بیمه و یا دفاع از شغل‌شان گذر کرده و با این عمل به ما پیام قاطعیت و داشتن عزمی راسخ را می‌رسانند. این امر می‌تواند برای ده‌ها کارمند و کارگر که بیکاری تهدید‌شان می‌کند، الهام‌بخش باشد. جالب‌تر اینکه، اکثریت کارگران ژانت به سن باز‌نشستگی نزدیک هستند و این نبردشان می‌تواند دفاع از نسل‌های جوان‌تر هم تعبیر شود. البته باید منتظر شویم تا ببینیم نتیجه چه خواهد بود. این هفته قرار است که سه خریدار بالقوه به بازدید کارخانه بیایند. ولی آنچه که مسلم است، این است که همهء شرایط لازم برای اینکه این نبردْ به یک نبردِ نمونه تبدیل شود، وجود دارد.

 

تولید بدون کارفرما و با حمایت مردمی

اولین شرط ضروری برای اینکه این نبرد را نمادین سازد، جسارت و جرات کارگران ژانت است که در 15 روز اخیر با نشان دادن روش‌های انقلابی، دوبار سعی در راه اندازی تولید کیک مادلن کردند. روز 28 فوریه، یک ساعت کافی بود برای اینکه 25000 کیک که شب گذشته از اجاق بیرون آمده بود، به فروش رسد. ششمِ مارس، مردم بیش از 110000 مادلن را در شهر «کان» در بازارِ «نجات‌دهنده مقدس» با علاقه و اشتیاق خریدند؛ و این یعنی یک موفقیت بزرگ برای روحیهء کارگران ژانت. کاترین برای‌مان گفت: در شرایط عادی هم برخی از عصرها کارگران در حالی‌که مدیریت شرکت را ترک کرده بود، در آنجا می‌ماندند و کار می‌کردند. البته تولید در شرایط اشغال کارخانه و در مقابل دوربین‌های خبری اصلا ساده نبود. دو تجربهء موفق فروش مستقیم ثبت شده است. و ژان ژاک برای‌مان تعریف کرد به‌عنوان مسئول پذیرش سفارش در هر دو مورد، همه چیز حتی با وجود دو ماه خاموشی تنورها بسیار خوب پیش‌رفته است، و این نشان می‌دهد که کارگران می‌توانند بدون کارفرما تولید کنند و از این امر خرسند و سربلند باشند.

دومین شرط که نقطه‌ی قوت این نبرد است، پشتیبانیِ مردمی‌ست که باعث مَسرّت است. چند بار در روز، مردم به کارخانه می‌آیند (در می‌زنند) و می‌پرسند: آیا می‌توانند مادلن بخرند؟ اتومبیل‌ها هنگام عبور از جلوی کارخانه، برای نشان دادن حمایت خودشان بوق می‌زنند. مطبوعاتِ محلی سعی در پخش خبرها و نوشتن گزارش‌هایی از بازار و صحبت با مردمی که برای خرید مادلن همدیگر را هل می‌دهند، و یا از احساس غرور خودشان نسبت به کارگران ژانت سخن می‌گویند و می‌نویسند. مردم شهر «کان»، این شرکت را دارایی مشترک‌شان می‌دانند به گونه‌ای که هم کارگران و هم تولید به همهء مردم شهر تعلق دارند…

این یک نقطهء مهم و ارزشمند ا‌ست که کارگران ژانت جهت ملی کردن یا محلی کردنِ شرکت، می‌توانند بر آن تکیه کنند، تا با اطمینان بیشتری تولید و فروش را در کارخانه‌ای که تحت کنترل‌شان گرفته‌اند ادامه بدهند. بدین ترتیب شغل همهء کارگران حفظ می‌گردد، البته با تعهد تامین کیک مورد نیاز تغدیهء مدارس و شهرداری و تمام محل‌های تغدیهء عمومی شهر.

بازتابِ روح همبستگی با کارگران ژانت، شهردار سوسیالیست «کان» را برآن ‌داشت که خودی نشان دهد و سرو‌کله‌اش در کارخانه آفتابی شود. البته این مسئله بیشتر می‌تواند یک نوع حساب‌گری انتخاباتی باشد. شهردار‌های «کان» و «موندویل» به تناوب برای اشغال‌کنندگان بسته‌های غذایی تهیه می‌کنند. پوشش رسانه‌ایِ درگیری کارگران ژانت با ریاست شرکت تاثیر زیادی روی افکار عمومی داشته‌است. فلورانس اوبونا یک روز را با کارگران شرکت ژانت گذراند. البته بیشترین حمایت از کانال «ث.ژ.ت» بود که صندوق‌هایی [کمک مالی] در واحدهای مختلف برای حمایت از اشغال‌کنندگان جمع کردند. امروز عصر، ما یکی از کارگران سابقِ کارخانه‌ء مولی‌نکس، یکی دیگر از نمادهای مقاومت این منطقه در سال 2001، را ملاقات کردیم؛ هم چنین رفقای اتحادیه‌های پوشش کمک‌‌‌های بیمه‌‌‌‌‌ء اجتماعی و کمک هزینهء خانواده، کارگران سازمان برق فرانسه و کارکنان مرکز کار‌یابی و… . با توجه به محبوبیت کارخانه و مقاومت فعلی، می‌توان تصور کرد که این امکان ‌وجود دارد که حلقه‌ای قدرتمند حول این مقاومت همراه با حرکت سندیکایی محلی، با حمایت ساکنین و هم‌چنین با دانشجویان دانشگاه «کان» که ترم قبل علیه کمبود بودجه می‌جنگیدند، ساخته شود. آنچه می‌شد بلافاصله انجام داد، فرستادن یک پیام همبستگی بود، ما از فرصت استفاده کردیم و از کارگران خواستیم که یک تبریک ویدئویی برای رفقای هم طبقهء خود، کارگرانِ دونات پانریکو در اسپانیا که از پنج ماه و نیم پیش علیه طرح‌های بیکاری در اعتصاب به‌سر می‌برند، بفرستند. در این پیام ویدئویی، کارگران ژانت برای رفقای اعتصابی خود از مبارزهء خودشان گفتند و آنان را برای ادامهء مقاومت و اعتصابشان با عزمی راسخ، تشویق کردند.

ما به سهم خودمان به کارگران ژانت پیشنهاد کردیم، اگر حرکت ادامه پیدا کرد کیک‌های مادلن را جهت مردمی کردنِ این حرکت در محیط‌های دانشجویی به ‌فروش برسانیم و دربارهء این مقاومت خبر‌رسانی بکنیم.

گزارشی از گیوم لوایک، به تاریخ 11 مارس 2014 

 

* * *

توضیح مترجم:‌ این گزارش در شماره‌ی ۱۲ نشریه‌ی «انقلاب مداوم » (بهار 2014 ) به چاپ رسیده است.
خبرنگار لوموند، که در سال 2005 هنگام تهیه گزارشی در بغداد به گروگان گرفته شد و پس از ده ماه آزاد شد. 

 

به اشتراک بگذارید

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *