چکيده‌ی «انتخابات» | سعيد آوا

Vote_not_Vote

[دریافت نسخه PDF]

همانگونه که قابل پيش بيني هم بود، مثل هربار ديگر،"برنده‌ی انتخابات" برجای مورد علاقه و انتظارش نشست؛ و توده‌ی خو‌بين به خانه برگشت. فقط همين. يعني پابرجايي اقتدار دست نخورد‌ه‌ی حکومتِ ولايي بر ساحتِ سياست و شيرازه و شالوده‌ی جامعه؛ و بازيگری عروسکي"رئيس جمهور منتخب" در خيمه شب بازی ولايتِ فقيه. رأی ها را گرفتند؛ و باز سوار بر خر مراد؛ گيرم حالا لنگ لنگان. همه وقت امّا همين بوده؛ و تا چشم کار مي کند و تکاني اساسي در ابرها مشاهده نمي کند، گويا قرار است وضع بر همين منوال بماند.

امّا آيا اين وضع و روند تاکنوني اش؛ يعني همه کاره بودن ولايتِ فقيه و دستگاه "قضاييه" اش، و هيچ‌کاره و بيکاره بودن رئيس جمهور و دستگاه اجراييه اش، پديده ای ناآشنا و غريب در ميان مردم مان بوده است؟ نه! حداقل در دوره های "انتخاباتي" اخير.

توده‌ی رأی دهنده، حداقل بخش بزرگي از آن، به خوبي به محروميّتِ مطلق حقوق خود که ناشي از نقش مطلقه‌ی ولايتِ فقيه مي باشد واقف بوده؛ ولي گويا هنوز به بي نقشي مطلق و عروسکي رئيس جمهور، که حتي اختيار برگزيدن وزرايش را هم ندارد، پي نبرده و بازهم آزموده‌ی پيشين خود را به آزموني جديد مي گذارد. ازسر ناچاری و استيصال؛ و برای دهن‌کجي به ولايتِ فقيه وحکومتِ زر و زور و تزويرش به پای صندوق های رأی کشيده مي شود ، امّا هر بار هم به اشتباه دل و اميّد به پرتابِ تيری در تاريکي مي بندد. شرکتِ توده ها در اين نوع به اصطلاح انتخابات بيش از آن که از "حُبِّ علي" باشد از "بُغض معاويه" بوده است، بي آن که متأسّفانه توانسته باشد آن را به همبستگي مبارزاتي مستقلّانه‌ی خود بر ضدِّ دشمن طبقاتي فرارويانده باشد. اين توده هنوز از نفي دشمن به اثباتِ خود نرسيده است.   

با هر معيار و پارامتر و ابزار اندازه گيری که به سنجش و قضاوتِ "انتخاباتِ" دو سه دوره‌ی اخير دست زده و آن را محک بزنيم، به چيزی جز رأی اعتراضي و نارضايتي؛ و"نه" به نقطه‌ی کانوني و اصلي اين حکومتِ ايدئولوژيک و نامتعارفِ خادم بورژوازی، نخواهيم رسيد. حال چرايي اين که توده ها نتوانسته اند اين دهن‌کجي و نارضايتي را به عبور از اين و آن جناح صوری و دروني حکومت ارتقاء بخشند را مي توان علاوه بر کمبودها و کاستي های تاريخي تشکل گرايي و سازمانيابي و ادامه کاری هدفمند و سپردن کار خود به ديگران، در عوامل روانشناختي ناشي از نگراني و هراس شکل‌گيری يک سوريه و عراق ديگر، و موارد و عواملي ديگر جستجو کرد.

ايراد و خرده گرفتن به توده ها نه برای دهن‌کجي و رأی اعتراضي آنان به هسته‌ی مرکزی حکومت، بل به خاطر بسنده کردن به همين؛ و سپردن سرنوشتِ خود، و دادن وکالتِ تصميم گيری به ديگران نامربوط به خود مي باشد. آنان تا زماني که بر پاهای خود و با اراده‌ی خود بر زمين راه نروند؛ و به جای تکيه بر دست های همکاری و شانه به شانه‌ی هم‌سرنوشتي های ۹۹ درصدی، يعني همان توده‌ی عظيم مقابل سرمايه، به چوب دستي لرزان غير تکيه زنند، باز هم در سرگشتگي به سر خواهند بُرد؛ و باز هم آزموده های خطا را آزمون خواهند کرد. توده‌ی مستأصل و تحتِ فشار همه‌جانبه، برای نجات خود و در فقدان اُميد و افق ديد يک بديل انقلابي حقيقي، به سادگي به هر ريسماني چنگ مي زند و آسان ترين راه را بر مي گزيند. درست به همان سادگي که بعضي "کنشگران سياسي"، آسان ترين راه را بر مي گزينند؛ و همين توده را به کناره‌گيری از، و بي اعتنايي به آن چه در پيرامون و فضای کار و زندگي اش مي گذرد ترغيب مي نمايند.

درست و ايده آل ، مثلاً در "انتخابات" اخير، آن بود که توده ها به اقدام منطقي و صحيح"تحريم فعّال" دست مي زدند و همگام با فعّالين اين طرح در داخل و خارج، به افشاء و بي اعتباری سياستِ انتخاباتي رژيم مي پرداختند. طرح صرفِ تحريم و رأی ندادن، يک اقدام و سياست انحرافي و خانه نشيني و سترون و سياست گريزی مي باشد. بعضي، يعني درصد ناچيزی از رأی نداده ها، يعني همان بي تفاوت ها و سياست گريز ها، کاری به جز شب نشيني های ديسکويي شکم سيری و بورژوامأبانه‌ی خود نداشته؛ و اساساً و اصلاً کاری به آن چه در جامعه و بر مردم مي گذرد نخواهند داشت. اينان گويي به خوبي به توصيه های همان "کنشگران سياسي" گوش فراداده بودند. همين تعداد پارازيتي که «دنيا را گر رآب َبرد اين ها را خواب مي بَرد» مقداری از درصد هميشگي"تحريمي"ها را تشکيل داده و مي دهند و پارامتر قابل اتکایي در تحليل ها به حساب نمي آيند. در واقع نه رأی ندادن اين درصد ناچيز (پارازيتي) را بايد آگاهانه و هدفمند دانست؛ و نه همه‌ی رأی های شرکت کننده در اين بالماسکه را، آن طور که بعضي ها تعبير و تبليغ مي کنند، «رأی به نظام» به حساب آورد.

پس تنها رأی ندادن و اين گونه تحريم های سترون و سياست گريز، حرکت و اقدامي مترقّي و پيش برنده محسوب نمي شود؛ و چه بسا که رژيم خود مبلّغ سياست زدگي و سياست گريزی بوده و اين تعداد "تحريمي" را به سياهي لشکر پای صندوق ها ترجيح بدهد. راه مقابله با سياست گريزی و بي تفاوتي سياسي توده ای و مورد هدفِ رژيم، طرح"تحريم فعال انتخاباتِ" کنشگران حقيقي سياسي بود که ضمن افشای ماهيّت ارتجاعي و شديدً ضد دمکراتيکِ اين نمايش موسوم به انتخابات، به تبليغ و تشويق نافرماني مدني، سازمانيابي و تشکل سازی مستقل توده ای برای طرح و پيشبُرد راديکال خواسته ها و مطالبات و مبارزاتِ مستقلّ از به اصطلاح جناح های حکومتي دست زد. اينک نيز، با فروکش کردن تب و گرمازدگي انتخاباتي، همان مضامين مستتر در طرح تحريم فعالّ، به علاوه‌ی سياست و خواسته های پرولتری را بايد ميان توده ها بُرد و با تأکيد بر ناکارآيي نقداً موجود دستگاه اجرايي "رئيس جمهور منتخب"، گفته ها و سياستِ خود را اثبات نمود؛ و طرح عملي نو و نويني را درکنار توده ها درانداخت.

۱۲ مرداد ۱۳۹۲

 

انتشار این متن لزوما به معنی تایید تمامی مضمون آن از سوی پراکسیس نیست.
به اشتراک بگذارید

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *