پاتریشیا هیل کالینز | ترجمه: فرداد راد

اندیشه‌ی فمینیستی سیاه در ماتریس سلطه

دریافت نسخه‌ی PDF اندیشه‌ی فمینیستی سیاه در ماتریس سلطه پاتریشیا هیل کالینز ترجمه: فرداد راد یادداشت گروه فمینیستی فمینیسم سیاه به‌عنوان یکی از پیش‌گامان صورت‌بندی فمینیسم رنگین‌پوستان، و از جمله جنبش‌هایی است که در تقابل با فمینیسم لیبرال و غربیِ سفید و فرا-رفتن از نارسایی‌ها و یکسویه‌گی‌های آن پا به عرصه‌ی نبرد علیه انواع ستم طبقاتی، جنسیتی و نژادی گذاشته است. چنان که در متن «بیانیه گروه رودخانه‌ی کومباهی» آمده است1، یکی از دستاوردهای نظری-سیاسیِ مهم فمینیسم سیاه نظریه‌ی تلاقی (اینترسکشنالیتی) است، نظریه‌ای که بر تلاقی گونه‌های مختلفی از ستم/سلطه، از جمله طبقاتی، جنسیتی، نژادی و ملیتی و غیره، در اشخاص انضمامی روشنی می‌بخشد و نشان می‌دهد که سازوکارهای مختلف ستم به‌طور هم‌زمان، و به درجات مختلف، بر موقعیت اجتماعی اشخاص اِعمال می‌شود و تجربیات منحصربه‌فردی از ستم‌گری و ستم‌بری ادامه‌ مطلب …

نانسی هارتسوک | ترجمه: گروه فمینیستی

بازنگری منظر فمینیستی

دریافت نسخه‌ی PDF بازنگری منظر فمینیستی نانسی هارتسوک ترجمه: گروه فمینیستی توضیح گروه فمینسیتی: نانسی هارتسوک یکی از نظریه‌پردازان سرشناش فمینیسمِ مارکسیستی است که از او به‌عنوان یکی از نظریه‌پردازانی یاد می‌کنند که نقش مهمی در پرورش و بسط نظریه‌ی منظر فمینیستی داشته است. مقاله‌ی مشهور او درباره‌ی نظریه‌ی منظر فمینیستی به‌عنوان یکی از منابع کلاسیک این نظریه توسط نظریه‌پردازان فمینیست متعددی مورد ارجاع بوده است. هارتسوک در آن مقاله با الهام‌گرفتن از نظریه‌ی کارل مارکس درباره‌ی منظر پرولتاریا، و بسط آن به‌دست گئورگ لوکاچ و بعدتر فریدریک جیمسون، به نظریه‌پردازی منظر فمینیستی می‌پردازد؛ اگرچه وی در آن مقاله از آرای نظریه‌پردازان دیگری همچون چودورف، سون‌رتل و دیگران نیز بهره برده است. آن مقاله برای نخستین‌بار در کتاب «اکتشاف واقعیت»، با ویراستاری ساندرا هاردینگ، در سال ۱۹۸۳ منتشر شده است. ادامه‌ مطلب …

ویراستار: ساندرا هاردینگ

فمینیسم و روش‌شناسی | مجموعه‌مقالاتی درباره‌ی روش‌شناسی و شناخت‌شناسی فمینیستی

دریافت نسخه‌‌ی پی.دی.اف. کتابچه‌ پیش‌گفتار گروه ترجمه در نیمه‌ی دوم قرن بیستم، متأثر از گسترش جنبش‌های زنان و ضرورت‌های نظری برآمده از آن، فمینیست‌‌های بسیاری کوشیدند ابزارهایی تئوریک برای رشد و تعمیق خودآگاهی و بینش زنانه تدارک ببینند. آنان به‌روشنی دریافته بودند که تار و پود سلطه‌ی مردانه چنان در ذهنیت عمومی جامعه حک شده است که حتی نحوه‌ی نگریستن زنان به وضعیت خود را نیز شکل می‌دهد. بنابراین، برخی از آنان کوشیدند «به ریشه بزنند»، و از جایی آغاز کنند که دانش اجتماعی و نحوه‌ی فهم جامعه از خود شکل می‌گیرد، یعنی جایی که مشخصاً بخشی از حلقه‌های اسارت زنان در چرخه‌های تولید دانش مردانه بافته شده و به‌ زنجیرهای قبلی متصل می‌گردد. چنین بود که به‌رغم گسست‌ها و خاموشی‌های مقطعی‌ جنبش‌های اعتراضی زنان، امتداد این جنبش‌‌ها به فضاهای ادامه‌ مطلب …