دریافت نسخهی PDF
پس از پنجاه روز پایداریِ مردم غزه در برابر باران موشک و بمبِ رژیم اشغالگر اسرائيل، آتشبس برقرار شد. و «حماس» با شرایط آتشبس موافقت نمود و اعلام کرد که غزه در این نبرد نابرابر پیروز شد. البته شرایطی که پیشتر برای آتشبس از طرف حماس اعلام شده بود، از طرف رژیم اسرائیل پذیرفته نشد. بر همین مبنا، برخی بر این عقیدهاند که حماس نمیبایست توافقنامهای که تنها اندکی از خواستههای مردم غزه را دربردارد میپذیرفت. اما باید پرسید آیا غزه میتوانست همینطور ادامه بدهد تا زمانی که رژیم اسرائیل مجبور به پذیرش همهی شرایطی که خواسته شده بود گردد؟
پاسخ صریح من خیر است. چرا که به باور من، چنین درکی غیرانضمامی است و وضعیت عینی حاکم بر غزه و بسیار سویههای دیگر را در نظر نمیگیرد. حتی میتوان گفت همانزمان که حماس شرایط آتشبس را پیشنهاد کرده بود هم بعید بود که اینقدر خوشبین باشد که بپندارد رژیم اشغالگر همهي شرایط را بپذیرد. اگرچه خود رهبران و سخنگویان حماس در موضعگیریهای رسانهای بارها بر این تأکید کردند که تنها در صورتی که خواستههای برحق مردم غزه پذیرفته شود، با آتشبس موافقت خواهند کرد. اما به گمان من، این موضعگیریهای علنی و رسانهای در این رابطه قابل استناد نیستند؛ چرا که آنها -بهدرستی- راجع به مقاومت غزه اغراق کردند و آنرا به طور مبالغهآمیزی توصیف کردند.
برای هرگونه نقد و نظری در مورد درستی یا نادرستیِ موافقت حماس با شرایط آتشبس، باید به این نکتهی مهم اندیشید که آنچه از بیرون به نظر میرسد، همهی سویههای ماجرا نیست. از جمله -و بهویژه- باید مقاومت مسلحانه را در نظر گرفت؛ این که چقدر سلاح و مهمات و نیرو برای مقاومت مسلحانهی غزه باقی مانده بود. ما در این باره چیزی نمیدانیم. از قضا این موضوع اهمیتی حیاتی دارد. چرا که مبارزهي مسلحانه دقیقا مهمترین ویژگیای است که مقاومت غزه را با کرانهی باختری متفاوت میکند. این مقاومت مسلحانهی گردانهای مبارز جریانات مختلف مقاومت است که، با حمایت و اتکا بر پایداری و جانفشانی مردم غزه، میتواند در برابر تهاجم مقابله کند. و ما نمیدانیم که توان مقاومت مسلحانهی گردانهای مقاومت غزه در چه وضعی است. چهبسا جریانهای مقاومت مسلحانه با این آتشبس و بازشدن حداقلی مرزها و غیره، بتوانند خود را بیش از پیش مسلح کنند. مولفهی مهم دیگر، وضعیت تونلهای غزه است؛ تونلهایی که مهمترین و اساسیترین تاکتیک مقاومت در غزه محسوب میشوند. از میزان و گستردگی تخریب تونلها هم اطلاعی در دست نیست. عدم اطلاع از چند و چون این مولفههای بسیار مهم، نشان میدهد که نمیتوان بدون آگاهبودن به سویههای تعیینکنندهی شرایط مقاومتِ غزه، در مورد امضای توافقنامهي آتشبس قضاوت کرد. فراموش نکنیم که هیچ تضمینی وجود ندارد که اگر حماس این توافقنامه را نمیپذیرفت، ارتش اشغالگر -در آینده- حاضر به قبول آتشبس با شرایط و خواستههای غزه میشد.
همینجا باید تأکید کنم که این نقطهنظر معطوف به حمایت بیقیدوشرط از این توافقنامهی آتشبس نیست، بلکه ضرورت در نظر گرفتن وضعیت عینی و شرایط حاکم بر مقاومت غزه را یاداور میشود. چرا که بدون در نظر گرفتن اینها، هیچ نقد و نظری نمیتواند متعین باشد. نقد غیرمتعین و نقطهنظری صرفا آرمانگرایانه هم هیچ کمکی به مقاومت رادیکال غزه و فلسطین نمیکند. نمونهی چنین نقدی را میتوان از زبان یکی از «جوانان غزه» شنید که جملاتی آشنا را بر زبان آورده است: «لعنت بر اسراييل، لعنت بر مصر، لعنت بر عباس، لعنت بر حماس و لعنت بر..». اینها همان جملات غیرسیاسی است که قبلا هم شنیدهایم. اسرائیل و مصر و ابومازن در اینجا با حماس و جریانات مقاومت دیگر که تن به توافقنامهي آتشبس دادهاند، همارز شدهاند. جملاتی که ظاهرا خبر از جسارت آن جوان فلسطینی میدهد، ولی در حقیقت اینطور نیست. فقط خشمی خالی شده؛ خشمی که قابلدرک است، و حتی اظهارات وی هم. اما سویهی سیاسی قابلدفاعی ندارد. گو این که در این چند هفته، حتی از انها که با مردم فلسطین «همدردی» میکردند هم چهبسیار شنیدهایم که «حماس» و «اسرائیل»را همارز کردهاند و یا حداقل این که دو تا به اسرائیل زدهاند و یکی به حماس؛ خواه با ارتجاعی و غیردموکراتیک خواندن حماس، خواه به خاطر این که به شکلی خودسرانه و با کلهشقی به موشکپرانی ادامه میدهد و از این طریق بهانه دست رژیم کشتار میدهد، و یا حتی به خاطر عدمپذیرش آتشبس.
از قضا دقیقا در شرایطی که بخش عظیم و مهمی از مقاومت مسلحانه در «حماس» پیکر یافته است، در شرایطی که هجمهای گسترده از همهسو علیه حماس به راه افتاده است، در شرایطی که پروپاگاندای اسرائیل و شرکا از طریق رسانههای جریان اصلی حماس را باعث و بانیِ کشتار میخوانند، و از طرف دیگر، در شرایطی که مردم غزه از حماس حمایت میکنند، باید انضمامی موضع گرفت و حتی از حماس، علیرغم نقدهایی که به این جریان داریم، دفاع کرد.
شنبهی گذشته در آمستردام تظاهراتی در حمایت از مقاومت غزه و علیه رژیم جنایتکار اسرائیل برگزار شد. در مجوز برگزاری آکسیون توسط شهرداری خطوط قرمزی اعلام شده بود؛ از جمله این که هرگونه شعار آنتیسمیتیستی و نظایر آن منجر به بازداشت میشود. اما نکتهای بیشتر نظرها را به خود جلب میکرد این بود که گفته شده بود سردادن هرگونه شعار در حمایت از «حماس» و یا حمل پرچم و نوشته در این راستا منجر به بازداشت میشود. در جریان آکسیون، پیش از تظاهرات، سخنرانیهایی ایراد شد. در همهی این سخنرانیها یک جمله با شور و حرارت بیان شد؛ آن جمله این بود که «ما از همهی اشکال مقاومت در فلسطین، به ویژه مقاومت مسلحانه، و از همهی جریانهای مقاومت در فلسطین و غزه، و با توجه به شرایط کنونی بهویژه از حماس، حمایت میکنیم». این در حالی بود که از دیدگاههایی که طی سخنرانیها بیان میشد به روشنی میتوان فهمید که -برخلاف تصور اولیهی من- سخنرانان پرو-حماس نبودند. اما آنها به خوبی به این امر واقف بودند که شرایط مقاومت در غزه چگونه است. آنها میدانستند که ضرورت غیرقابل چشمپوشیِ برخورد نقادانه با حماس (و سایر جریانهای مقاومت) منافاتی با حمایت صریح و پرشور از حماس ندارد.
رضایتبخش نبودن شرایط آتشبسی که امضا شد را نباید تنها از چشم حماس دید. از جمله باید میزان حمایت افکار عمومی از فلسطین و فشار حاکمان کشورهای دیگر به اسرائیل را لحاظ کرد؛ چرا که اینها و عناصر دیگری هم هستند که نقش بسیار مهمی در مفاد توافقنامهی آتشبس، و اینکه حماس و سایر جریانهای مقاومتِ غزه چه شرایطی را به نفع غزه به دست بیاورند، ایفا میکنند. باید تاریخ مقاومت فلسطین را در نظر داشت و نیز به این اندیشید که مبارزه ادامه دارد و مردم غزه باید زندگی کنند.
مهم این است که مقاومت غزه توانست شرایطی را در توافقنامهی آتشبس به رژیم اسرائیل تحمیل کند؛ امری که ثابت کرد که «مقاومت پیروز است». و این یعنی اُمید. این همان چیزی است که مردم غزه به خوبی آن را درک میکنند. با توجه به شرایط توافقنامهی آتشبس، فرصتی برای بازسازی غزه و تقویت مقاومت در غزه ایجاد شده است. امری که اُمید مردم غزه و جنبش فلسطین را فزونی میبخشد.
با این اوصاف، باید در شادی و اُمید مردم غزه شریک شد و به شکوه ایستادگی انها درود فرستاد: زندهباد مقاومت غزه و همهی جریانات مبارزی که در برابر کشتار اسرائیل ایستادگی میکنند!
۵ شهریور ۱۳۹۳