چه باید کرد؟ و چه کسی باید آن را انجام دهد؟ | سوده بینا

 [دریافت نسخه PDF] توضیح «پراکسیس» برای بازنشر این مقاله:  در سامانه‌ی سیاسی ویران ما، انتخابات جایی است که به مثابه‌ی عرصه اصلی سیاست‌ورزی نمایانده می شود: هم از سوی حاکمان و قدرت‌مداران و هم از سوی آنهایی که (به رغم تمامی دغدغه‌ها و داعیه‌ها) در عمل – و به هر دلیل- به «سیاست مردم» پایبندی ندارند. تلاقی این دو نیت‌مندی (در پهنه انتخابات) موجب می‌شود که فضای سیاسی کشور (به رغم همه ملاحظات و محدودیت‌ها) در مقاطع پیش از انتخابات اندکی گشوده شود تا مردم حدی از حس «انتخاب سیاسی» را در صحنه‌ی تنظیم شده از سوی حاکمیت تجربه کنند و «شور و نشاط سیاسی» موقتا به جامعه بازگردد. در شرایطی نظیر شرایط کشور ما، انسداد سیاسی سالیان و سرکوب بی‌وقفه تشکل‌یابی های مستقل و خودانگیختگی های سیاسی و خیزش‌های ادامه‌ مطلب …

رودی دوچکه: دنیایی بسازیم که تا کنون وجود نداشته است | ترجمه از: مینا خانی

[دریافت نسخه PDF] مقدمه‌ی «پراکسیس»: اهمیت رجوع به ایده‌ها و آرای «رودی دوچکه» در چیست؟ چه چیز ما را به انتشار متنی از «رودی دوچکه» رهنمون ساخته است؟ جواب این سوالات را تنها می‌توان با قیاس شرایط امروز جهان با روزگاری که وی به عنوان یک «کنشگر چپ در تبعید» شناخته می‌شدْ دریافت. از این رو که سپهر سیاسی آن روزگار تا به امروز دچار هیچ بازآرایی ویژه‌ای نشده است و علی‌رغم داعیه‌داری «دموکراسی»، کماکان صداهای متفاوت از ابراز خود در این پهنه ناکام مانده‌اند. در این هنگامه که سلسله مراتب چیدمان سیاسی، کنش سیاسی افراد را در احزابْ و کنش سیاسی احزاب را مسخ در سیستم نموده است، نیاز مبرمی به راهکارهایی که این آرایش سیاسی و منفعت‌طلبیِ شخصی و حزبیِ شانه‌به‌شانه‌ی آن‌را کناری می‌افکنند و به «مردم» به ادامه‌ مطلب …

مردم متحد هرگز شکست نمی‌خورند، مردم منفرد به‌گا می‌روند !

«آرمین نیکنام» روندی که از کتاب‌های تاریخ مربوط به پس از کودتای ۲۸ مرداد تا همین چند سال اخیر و سپس از طریق مشاهدات شخصی به دست می‌رسد، افت فاحش نوجوانان و جوانان هر دوره نسبت به اسلافشان را بیش از هر چیز باز می‌نمایاند. به مجرد کودتا، نیروهای اجتماعی به شدت دچار فروکاستگی شدند و جو سبک‌سرانه‌ی حیرت‌انگیزی حاکمیت یافت. البته دو استثنا بسیار عمده در این میان وجود دارد. اولی یکی دوسال انتهایی فرایند انقلاب در قالب رشد نیروهای جوان سیاسی و پربار شدن سازمان‌هایی مثل چریک‌های فدایی خلق و مجاهدین خلق و شاخه‌ی جوانان جبهه‌ی ملی؛ پس از آن جنگ تحمیلی با تمام سرداران و فرماندهان جوانی که جنگ را پیش بردند و البته نوجوانانی که شناسنامه‌هایشان را هم جعل می‌کردند تا بتوانند راه به جبهه‌ها پیدا ادامه‌ مطلب …

درباره وفاداری به جنبش و هواداری از موسوی

[دریافت نسخه PDF] تحلیلی از «پراکسیس» یک) از جنبش تا ناجنبش تظاهرات ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ بارقه امیدی بود برای احیای جنبش، به دنبال روند زوالی که پس از تظاهرات عاشورای ۱۳۸۸ بدان گرفتار شده بود. فرآیند این زوال تحمیلی خود دو مولفه عمده داشت: یکی سرکوب بی امان از سوی حکومتی وحشتزده، که سرکوب هر چه خشن تر و خونین تر را دستمایه ایجاد فضای ارعاب قرار داده بود، تا خود را در اذهان بدنه جنبش شکست ناپذیر بنمایاند و با بالا بردن هزینه های دخالتگری، امکان گسترش جنبش به لایه های وسیع تر جامعه را سد کند؛ و دیگری گفتمان سیاسی حاکم بر جنبش، وابسته به جناح اصلاح طلب، که از چندی پیشتر با ابراز نگرانی نسبت به رشد خطر «رادیکالیسم» در جنبش و امکان فراروی آن از مرزهای ادامه‌ مطلب …

تشدید افغان ستیزی دولتی را چگونه تعبیر کنیم؟ | پراکسیس

[دریافت نسخه PDF] یک) مقدمه و طرح بحث جمهوری اسلامی سال هاست که سیاست های تبعیض آمیزی را علیه مهاجران افغان اعمال می کند و ضمن بهره برداری های اقتصادی از حضور مهاجرین افغان و مانورهای منطقه ای و بین المللی به نام «میزبانی» مهاجران، تصویر نارورایی از آنان در فضای عمومی ترسیم کرده است، تا برخی از مشکلات و ناکارآمدی های ساختاری خود را در وجود آنان فرافکنی کند (با نسبت دادن معضل بیکاری به حضور کارگران افغان و یا بزرگنمایی رسانه ای در خصوص میزان بزهکاری مهاجران افغان). اینک پس از بیش از دو دهه اجرای مستمر چنین سیاست هایی، حاکمیت «موفق» شده است تصویر – کاذب– دلخواهی از مهاجران افغان را به جامعه القاء کند، که به سهم خود موجب شکل گیری الگوی رفتاری ویژه ای از ادامه‌ مطلب …

بازخوانی نقش «اصلاح طلبان» در روند زوال جنبش: واگذاری خیابان به مثابه استراتژی | اشکان خراسانی

[دریافت نسخه PDF] مقدمه: طی دوره ای که «پراکسیس» بحث های نوشتاری در خصوص آسیب شناسی جنبش و جستجوی راههای بدیل برون رفت از بن بست زوال جنبش را در دستور کار خود قرار داده است (نوشته هایی که در صفحه فیسبوکی “هماندیشیپیرامونچهبایدکرد؟” منعکس شدند) بارها از سوی رفقای دور و نزدیک با این انتقاد مواجه شدیم که چرا در این نوشته ها، نگاه انتقادی به جریانات اصلاح طلب و نقد گفتمان “جنبش سبز” برساخته اصلاح طلبان این چنین وزن بالایی دارد. راهکار ضمنی همبسته با این انتقادات عموما شامل آن بود که در ارزیابی و آسیب شناسی جنبش می بایست اولا نقش کمتری برای جایگاه و کارکرد اصلاح طلبان در این جنبش قائل شد و دوما بهتر آن می بود که به جای رویکرد سلبی برجسته سازی و نقد عملکرد ادامه‌ مطلب …

چگونه مخالفت ناتمام با جنگ به مشروعیت‌بخشی آن می‌انجامد؟

[دریافت نسخه PDF] بررسی یک رویکرد نمونه – به بهانه پاسخ به مقاله «سلاح صلح» طرح بحث: با این که رویارویی ایران و غرب هنوز وارد فاز نظامی نشده، اما بدون شک پس از اعمال تحریم های سنگین و تهدیدهای مکرر، در سایه یک وضعیت شبه جنگی قرار گرفته ایم. با در نظر گرفتن تبعات فاجعه بار تحریم و جنگ، هر تلاشی که تحلیل دقیق تر شرایط امروز را راهگشای ایستادگی جمعی در برابر جنگ و مداخله جویی خارجی قرار دهد، در خور استقبال و قدردانی است. دوستان «شبکه جوانان پیشرو هلند» در مطلبی با عنوان «سلاح صلح» (1) وضعیت کنونی را در پیوند با مساله تهدیدهای نظامی بررسی کرده و گرایش های سیاسی موجود را بر اساس نحوه ارزیابی از این وضعیت و نوع مواجهه با آن دسته بندی ادامه‌ مطلب …

جنبش سبز در بن بست! اختر

[دریافت نسخه PDF] اشکان خراسانی   میرحسین موسوی تنها چهره شاخصی است که در طول دو سال و اندی حیات جنبش سبز، رفته رفته بر اعتبار مردمی اش افزوده شد. خواه مردمی که سعی داشتند او را از صندوق بیرون بکشند، خواه منتقدینی که اساس حضور این شخص را در جنبش، به واسطه پیوند تاریخی اش، خلاف موازین یک جنبش مردمی در راستای تحول بنیادین و رادیکال می دانستند. به نظر نگارنده، نه پایبندی تمام عیار میرحسین به خواسته های مردم (که تاریخ این دو سال ناقض قطعیت این پایبندی است)٬ بلکه تلاش غیر قابل انکار او در همراهی با خواسته های مردم باعث شد پس از سال ها، وزن بی سابقه ای به یک شخصیت سیاسی داده شود. جدا از تلاش او برای همراهی، اتفاقاتی روند مذکور را تسریع ادامه‌ مطلب …

جایگاه “چپ” در مواجهه با واقعیتِ مردم

[دریافت نسخه PDF] میثم . ف اول از همه می توان پرسید دلیل واگرایی بین فعالین “چپ” چیست ؟ فکر می کنم سر راست ترین پاسخ این است: ترس از مواجهه با واقعیت “مردم“. در اینجا مردم همان“جامعه هدف” فعالین سیاسی است. یعنی مردم ورای آنچه که در تئوری های مشخصا“مارکسیستی” وجود دارد، “طبقه کارگر نه به عنوان سوژه مبارزاتی و نه به عنوان یک واحد صرف جامعه شناختی“بلکه به عنوان طبقه ای گنگ که آمیزه ایست از مقاومت و ابزار سرکوب خود، مردمی منفعل شده و تحریف شده توسط ارزش های لیبرالی و یا نیروگذاری ایدئولوژی مذهبی، “مردم” در این شکل نه فقط توده ای سرکوب شده توسط نهادهای سرکوب گر، اتمیزه شده توسط قلمروگذاری نظم پلیس، و اسیر مناسبات روزمره طاقت فرسا که بدن ها را فرسوده و ادامه‌ مطلب …

مکلفان در مبارزه با استبداد ناکامند! | اشکان خراسانی

از آن زمان که تاریخ به یاد دارد، مردم سرزمین ما همواره از حاکمیتی مستبد رنج برده‌اند. استبدادی که اداره کشور را یگانه حق خود می‌دانسته و همواره به طریقی از مشارکت مردمی جلوگیری کرده است. حتی در دورانی که سرانجام دولت و مجلس ملی در راستای تاثیرگذاری مردم در امور اجرایی و قانونی کشور شکل گرفتند، به گونه‌ای غیر قابل انکار در راستای خدمت به حکومت‌های مستبد زمان خود عمل کردند و با حفظ ظاهر حداقلی، در مسیر ترویج و تثبیت استبداد حاکم گام برداشته‌اند. ساختار استبدادی نتیجه‌ای جز تشدید سلسله‌مراتب اجتماعی و تعمیق شکاف میان لایه‌های مختلف جامعه در بر ندارد. افراد پرورش‌یافته در چنین جامعه‌ای عموما این سلسله‌مراتب را به سان واقعیتی بدیهی می‌پذیرند و برای رسیدن به یکی از جایگاه‌های تعریف شده‌ی اجتماعی (به مثابه هدف) ادامه‌ مطلب …