
نویسنده: آگنس هلر | ترجمهی کمال محمودی
غریبهی مطلق: شکسپیر و درام ادغام نافرجام
میتوان گفت اهتمام شکسپیر شیوهی یکتاییست از نمایش اسلوب از عهده برآمدن انسان هنگامی که به زبان هملت ”زمان از مدار خود بهدرگشته است“. زمان در جملگیِ تراژدیها و درامهای تاریخی شکسپیری گسیخته است. معهذا این زمان کیهانی نیست که در این درامها از مدار خود بهدرگشته است، بل زمان تاریخی است. شکسپیر رویارویی تاریخی بین دو گونه از حقوق و دعوی برای مشروعیت یکی مبتنی بر سنت و دیگری دعوی مدرن مبتنی بر ”طبیعت“ را کندوکاو میکند. شگفتآورترین شخصیتهای شکسپیر ذیل ثقل یک پیوند دوگانه دست به کنش میزنند. آنها نه یکسره اسلوبی از زیستن را برمیتابند که در کشاکش با سنت است و نه سنتگرایان ناباند. آنها با ستیزهی حلناشدنی میان دعوی سنتی و حقوق طبیعی، یعنی تقابل میان اصول مشروعیت پیشامدرن و مدرن، در کشمکشاند. بر این ادامه مطلب …