سیاست رادیکال و خطای انضمامی بودن و واقع گرایی | روزبه گیلاسیان

[دریافت نسخه PDF ] مقدمه. عده‌ای بر این اعتقادند که ما دیگر «نمی‌توانیم» انقلاب کنیم، ما تنها می‌توانیم در رویای انقلاب زندگی کنیم. این دسته را من انقلابیون نوستالژیک می‌نامم. براي آنها انقلاب ابژه‌ی ازدست رفته و مفقودي در گذشته است. دسته‌ای بر این اعتقادند که ما دیگر «نمی‌خواهیم» انقلاب کنیم (نه اینکه نمی‌توانیم بلکه نمی‌خواهیم)؛ اینان انقلابیون پشیمان هستند. دسته‌ای بر این اعتقادند که ما دیگر نمی‌توانیم انقلاب کنیم اما مجبوریم که از انقلاب صحبت کنیم. اینان چونان روحانیونی هستند که می‌دانند خدا مرده است، اما با این حال خود را مجبور و موظف می‌دانند از آن سخن بگویند. اینان انقلابیون متقلب هستند. دسته‌ای هستند که می‌گویند ما می‌توانیم انقلاب کنیم، اما نه اکنون و اینجا بلکه به وقت و موقعیت مناسب. اينان انقلاب را به آينده حواله مي‌دهند. ادامه‌ مطلب …

در همبستگی با بدن‌های به هم پیوسته‌ی پناهجویان/ناشهروندان معترض در مونیخ

بازنشر بیانیه‌ی پنجم پناهجویان معترض در مونیخ * | جمعه ۲۸ ژوئن ۲۰۱۳: «وقتی بدن‌هایمان به سلاح‌هایمان بدل می‌شوند!» امروز هفتمین روز اعتصاب غذایی عمومی ما و چهارمین روز اعتصاب غذای خشک مان می‌باشد! تا کنون ۲۱ نفر از اعتصاب کنندگان از حال رفته و به بیمارستان انتقال یافته‌اند، و در این بین همه‌ی تلاش‌های دولت، به جای قبول مسئولیت و ‌یافتن راه‌حل در رابطه با دلایل اعتراض و خواسته‌هایمان، تنها در راستای متوقف کردن ما از حرکت اعتراضی‌مان بوده است. شب گذشته، در ساعت ۱۱، مامورین دولتی سخنگو و مسئول روابط عمومی ما را به محل دیگری بردند تا چادرهای جدید با امکانات پزشکی را به وی نشان دهند، اما در مکانی که او را منتقل کرده بودند هیچ خبری از چادرها نبود؛ در واقع این یک ملاقات بدون اطلاع ادامه‌ مطلب …

دریچه‌ای به فراسوی انتخابات | پراکسیس

[دریافت نسخه PDF ] مقدمه این بار هم در مقطع پیش از انتخابات ریاست جمهوری به طور چشمگیری شاهد همان رویه‌ای بودیم که هر چهار سال یکبار همچون نمادی از چرخه‌ی عقیم سرنوشت جمعی ما تکرار می‌شود: بار دیگر فراگیرسازی تصویری آخر‌الزمانی از شرایط موجود، دستمایه‌ی بسیج عمومی مردم برای شرکت در انتخابات قرار گرفت؛ مردمی که بی‌گمان بخشی از مشکلات و نگرانی‌های بی‌پایان خویش را در چنین تصویری باز می‌یابند. جریان‌های رسانه‌ای غالب در حوزه‌ی اپوزیسیون «مقتدر» نظام، این بار در همپوشانی تأمل انگیزی با فضای کنشگری (عموما مجازی) تمام توان خود را به کار گرفتند تا انتخابات را به سان یگانه مجرای تاثیرگذاری سیاسی جلوه دهند؛ و کوشیدند به مخاطبان خود بقبولانند که شرکت در انتخابات مصداق به کارگیری حق شهروندیِ انکار شده‌ی آنهاست و عقلانیت سیاسی حکم ادامه‌ مطلب …

از سلب حق تا توهم حقانیت:‌ تاملی پیرامون چند استدلال انتخاباتی | محمد غزنویان

[دریافت نسخه PDF ] فضای سیاسی شاهد واپسین مجادلات و گمانه‌زنی پیرامون انتخابات بر اساس دو گانۀ تحریم/مشارکت است. آنچه دست کم در ساحت رسانه‌ها به نظر می‌آید حاکی از برتری کمّی و نه الزاماً گفتمانیِ موافقان شرکت در انتخابات است. آنچه در روزهای اخیر در جبهه موافقان حضور در انتخابات برجسته شده است، تن دادن آنها به یک تلاش نظری طاقت‌فرسا، سبک و سنگین کردن صدها استدلال، برهان، منطق و در نهایت استنتاجِ الزام شرکت در انتخابات بوده است. آنها به فراخور همین ادعا مخالفان شرکت در انتخابات را فاقد استدلال یا دست کم فاقد استدلال‌های «جدی» توصیف می‌کنند. این در حالی است که مخالفان انتخابات، عموماً تصمیم خود را نه در این دو هفتۀ مانده به انتخابات، بلکه سال‌ها و دست کم ماه‌ها ست اتخاذ کرده‌اند [تاکید می‌کنم ادامه‌ مطلب …

امکان «سیاست»، سیاست امکان | جستارهایی در نقد چپ اصلاح‌طلب

دریافت نسخه‌ی PDF جزوه   این بار نیز در بازه‌ی زمانی پیشا انتخابات شاهد بوده‌ایم که چگونه در فضای سیاسی‌ای که به عرصه‌ی بلامنازع بازی بزرگان بدل شده است، عده‌ی کثیری از کنش‌گران و حمایت‌گران سابق جنبش، بار دیگر به دنباله‌روی منفعلانه روی آورده‌اند -و فعالانه در توجیه آن می کوشند. به تلخی شاهد بوده‌ایم که چگونه طیف‌های وسیعی از فعالین با تکثیر راهکارها و انگاره‌های عقیم اصلاح‌طلبان روند بازگشت به دوران پیشاجنبش را رسمیت می‌بخشند و چگونه اینان سرانجام با چهره‌ای مغموم ولی حق‌به‌جانب، در ضیافت پیروزیِ حاکمیت -در فروپاشی تاریخ مبارزات مردمی- حضوری «واقع‌گرایانه» یافتند. همان‌طور که تجربه‌ی ایران متاخر به روشنی گویای آن است حیات سیاسی تحت سایه‌ی استبداد و حضور فراگیر گفتمان نئولیبرال، نه تنها به خودی‌خود به رشد گفتمان چپ رادیکال نمی‌انجامد، بلکه در حوزه‌ی نحیف ادامه‌ مطلب …

آلن بدیو روی پاهایش | هژیر پلاسچی

[دریافت نسخه PDF ] با نزدیک‌تر شدن به موعد انتخابات ریاستِ جمهوری اسلامی، فضای مبهم و مه‌آلود سال‌های پیش آشکارتر و صف‌های نبرد سیاسی در عرصه‌ی عمومی از هم منفک‌تر می‌شود. آن نیرویی که منطق سیاست انتخاباتی و بت‌واره‌گی صندوق انتخابات را نفی می‌کند، نمی‌تواند در دامچاله‌ی دوگانه‌ی تقلبی رای می‌دهم/ نمی‌دهم گرفتار شود. البته که می‌توان فرصت‌طلبانه سکوت کرد، اما اتفاقن اگر قصدیتی برای مداخله در سیاست وجود دارد، باید درست در همین وضعیت از این دوگانه فراتر رفت و بر تداوم پیکار رهایی‌بخش پای فشرد. نبرد پروفایل‌ها در روزهای منتهی به انتخابات تعداد زیادی از پروفایل‌های فیس‌بوکی تغییر کرده است. بسیاری از «دوستان‌مان» ناپدید شده‌اند و به جای آنها پروفایل‌های یک شکل و در اغلب موارد هم‌رنگی نشسته است که اعلام می‌کند دارنده‌ی این پروفایل رای می‌دهد یا ادامه‌ مطلب …

خطی مشخص بین ما و آنها | گزارش کوتاهی از «بلاکیوپای» فرانکفورت

[دریافت نسخه PDF ] توضیح پراکسیس: مرزهای مبارزه وسیع‌ است، تا هر جایی که افق‌های امید و امکانات همبستگی وسعت دارند. باور به امکان رهایی ستمدیدگان و کوشیدن در این مسیر، پیوندی ناگسستنی دارد با باور به امکانات مبارزه و امکانات همبستگی انسان‌های تحت ستم. تنها چنین باوری می‌تواند محرک به فعلیت درآوردن امکانات و بالقوه‌گی‌های مبارزه باشد؛ به عکس، ناباوری درونی نسبت به این امر مسبب یافتن و برساختن انواع توجیهات «عقلانی» برای ناممکن جلوه دادن دخالتگری رادیکال در وضعیت است. هم اینک تلاقی زمانی خیزش اعتراضی مردم ترکیه با آنچه که پیرامون انتخابات ریاست جمهوری ایران در فضای گفتمانی غالب پیش می‌رود، پیش از هر چیز آشکار کننده‌ی رخوت و جمودی است که بینش غالب بر فصای سیاسی کشور ما را در بر گرفته است. به همین ترتیب مبارازاتی که در نقاط مختلف جهان علیه ادامه‌ مطلب …

پدر جمهوری اسلامی رد صلاحیت شد. سکوت چرا؟! | میثم آذرپیام

[دریافت نسخه PDF ] بازنشر  از وبلاگ «دیوار نوشته» ۱. هاشمی رفسنجانی. شاید هیچ کس در تاریخ سیاسی ایران به اندازه هاشمی رفسنجانی در دوره‌ی حیات خود موضوع بحث و جدل های اجتماعی و موضع گیری‌های موافق و مخالف پیرامونی نبوده است. هاشمی رفسنجانی در کسوت یار خمینی، هاشمی رفسنجانی در جایگاه اعطای رهبری به علی خامنه ای، هاشمی رفسنجانی در مقام سردار سازندگی، هاشمی رفسنجانی در لباس عالیجناب سرخپوش، هاشمی رفسنجانی در قامت پدرخوانده فتنه و هاشمی رفسنجانی در قاموس منجی اصلاحات(!)، در طول چهار دهه گذشته همواره محل توجه و جبهه گیریهای اجتماعی بوده است. به همین نسبت شاید کمتر کسی را در تاریخ بتوان یافت که به اندازه هاشمی رفسنجانی از سوی جریانهای رقیب حاکم بر سیاست ایران، در موقعیت‌های فراز و فرودگونه متضاد قرار گرفته باشد: ادامه‌ مطلب …

نقدی به دیگری، نقدی به خود | میثم آذرپیام

 [دریافت نسخه PDF ] ۱  بر مدار تکرار می‌چرخیم. شب‌های تاریک، روزهای ملالت‌بار و چشم‌هایی منتظر به خورشید، گونه‌هایی بی‌فروغ! امیدی پوشالی بر بستر وهم! «آفتاب مفهوم بی‌دریغ ِ عدالت بود و آنان به عدل شیفته بودند و اکنون با آفتاب‌گونه‌ای آنان را این‌گونه دل فریفته بودند» [۱]. ابتذال عامه [۲]: فرو افتادن در هیاهوی جماعت، جماعت قیل و قال کنندگان. از خود بیگانه شدن و همنوا شدن با قیل و قال گران. ذوق زده شدن و تبلور احساسات پوچ. هیاهای پوشالی و صف‌بندی های مبتذلانه گرداگرد خورشیدگونه‌ های بی‌فروغ. هیچ ساحتی به انداز‌ه‌ی سیاست در این جامعه به ابتذال کشیده نشده است. ابتذالی حاصلِ آمیختگی سیاست با عرفان. ابتذالی حاصلِ آمیختنِ سیاست با زهرِ مرید-مرادی گری. تا پالایش حوزه‌ی سیاست از این زهرِ از خود بیگانه گر، امیدی به ادامه‌ مطلب …